بسم الله الرحمن الرحیم
چرا امام حسین جنگید اما امام حسن صلح کرد
وضع امام حسین در برابر یزید مانند امام حسن در مقابل معاویه نبود زیرا معاویه با تربیت جاهلی قریش بار آمده بود که پر از سخت کوشی بود چون اینان قومی بودند که دربیابانهای خشک وبی آب وعلف می زیستند وکارهای جز
جان سختی نداشتند گر چه از تجارت سود بسیاری می بردند معاویه در بزرگسالی اسلام آورد وپیامبر را دید وکاتب وی بود واز همنشینی با ایشان ومسلمانان نیکوکار تاثیر گرفت چنان که کارگزار عمربود وازوی کردار ورفتارش را آموخت این عوامل در سیرت وی اثر داشت گرچه آن زمان که مردمانی گرد وی جمع شدند لغزشها وسرپیچیهایش ازسنت والای مسلمانان زیاد شد اما فرزندش یزید تربیتی دیگر داشت وی در قصر شام زاده شد که نعمت وبردگان بسیار داشت یزید بدویت وجاهلیت قبیله کلب را از مادرش به ارث برد وهوش وزیرکی قریش را از پدر آموخت چنان که ازاین قبیله حیله وفریب بسیار مال دوستی وسلطه طلبی وچیرگی ولذت طلبی مفرط را در وقتی که اسبابش فراهم بود فرا گرفت و جوانی قریشی شد که پایداری وسرسختی را نمی شناخت وبرای گذراندن زندگی مجبور نبود به کسب و کار بپردازد ودر طول حیاتش مرارت وسختی نچشید وهیچ تلاشی جز در راه خوشگذرانی وعیاشی نکرد یزید وقتی حاکم مسلمانان شد رفتاری بسیار متفاوت با پدر داشت چنان که کردارش با سنت وسیره پیامبر(ص ) وخلفای راشدین به شدت فرق داشت نیز یاران واعوان معاویه ویزید تفاوت های زیادی داشتند اطرافیان معاویه سیاست دان وطرف مشورت بودند اما یاران یزید جلادها وسگهای شکاری بودند که درپی شکارهای بزرگ بودند سرشت اینان به گونه مردمانی مسخ شده وپریشان بود که سینه ای پر از حقد وکینه از ادمها داشتند به خصوص از کسانی که بر عکس اینان نیکوکار ودرستکار بودند از این رو یاران یزید کینه خود را سر دشمنان خالی میکردند حتی اگر بر ایشان فایده وسودی ندا شت اما اگر از این راه به بخشش وپاداشی میرسیدند دیگر کینه وشرارت شان حدو مرزی نداشت شریر ترین یاران یزید شمربن ذی الجوشن مسلم بن عقبه عبیدالله ابن زیاد وعمرابن سعد بودند شمر به پیسی مبتلا وکریه المنظر بود و پیرو مذاهب خوارج شد تا بدان جنگ ومبارزه بر ضد علی وفرزندانش را توجیه کند ام قصد محاربه با معاویه وفرزندش را نداشت شمر کسی بود که دین را بهانه وابزاری برای کینه ورزی قرار میداد وحاضر بود به خاطر مال وثروت دین یا کینه اش را به فراموشی سپرد یزید پیش از جانشینی پدر به شدت لذت طلب بود وآشکارا بدین امر مبادرت می ورزید به گونه ای که عیاشی های او ورد زبان مردمان شده بود کار آنقدر بالا گرفت که زیاد به وی توصیه کرد اعتدال ورزیده جانب احتیاط را نگه دارد وقتی پس از پدر به حکومت رسید سیاست شهوت ورزی بی قید وبند را ادامه داد وی دست از خوشگذرانی های خود بر نداشت وهمچنان به کارهای بیهوده ولهو ولعب خود ادامه میداد واین تفاوت پدر وپسر بود
(((((در نوشته های بعدی ان شاءالله مطالبی در مورد عاشورا و مسائل مرتبط با آن تقدیم می گردد)))))))